شبان در بهاران – ابراهیم هرندی

          

 

سال ها پیش، زنده یاد اکبر کلپایگانی ترانه ای خوانده بود با نامِ “مرا بوسه ای ده”. تصنیفی مانندِ دیگر ترانه های کوچه-بازاری که نشخوارِ رادیو- تلویزیوزن ایران و کاباره ها و سینما-تاترهای تهران بود. ترانه هایی که خوانده می شد و گل می کرد و چند ماه پس از آن فراموش می شدنداما آنچه نام و یادِ آن ترانه را در ذهنِ من زنده داشته است، خاطره ای ست که در اینجا می نویسم.

نخستین باری که من آن ترانه را از رادیو شنیدم، متوجه شدم که خواننده، واژه ای را در بیتی از شعرِ آن ترانه درست نخوانده است. آن بیت این بود:

چو آن نی که هرشب، نهد بر لبش لب/ شـبان در بهـــاران، مـرا بوسـه ای ده

گلپایگانی “شـبان” را در مصرع دومِ این بیت، “شبی” خوانده است و با این کارش، دو خطا ی دیگر نیز به این بیت افزوده است. یکی این که فاعل را در این بیت مجهول کرده است، یعنی با آوردنِ “شبی” بجای “شبان”، شنونده در نمی یابد که چه کسی هرشب در بهاران، لب بر لبِ آن نی می نهد. دوم آن که اگر آنچنان که در مصرع نخست گفته است که “هرشب، نهد برلبش لب”، دیگر آوردن شبی به معنای “یک شب”، بیجاست. من هربار که این ترانه را از رادیو و تلویزیون می شنیدم، شگفت زده می شدم که چرا کسی این  خطا را به او یادآوری نکرده است. کات.

روزی از همان روزها. نه…، شبی از آن شب ها، در کاخ جوانانِ اصفهان، جشن بزرگی که اکنون مناسبت اش را فراموش کرده ام برگزار شده بود و من هم درآنجا بودم. جشن پُر ریخت و پاشی که چندین هنرنما از افسونگر و رقصنده و خواننده و شاعر و رمال و مرغ خانگی در آن بروی صحنه رفتند. زنده یادآن اکبر گلپایگانی و مهستی را هم از تهران آورده بودند. آن شب گلپایگانی همین ترانه ی “مرا بوسه ای ده” را خواند. من هم طبق معمول که هربار که این ترانه را می شنیدم، آن خطا را به هرکس که دور و برم بود می گفتم، فرصت را عنیمت شمردم و موضوع را با همه ی کسانی که برسر میزِ ما بودند در میان گذاشتم. آن ها هم همگی گفتند که همین امشب باید این خطا را به او یادآوری کنی. تا من بیام به این تصمیم فکر کنم، یکی از دوستان دوان، دوان رفته بود تا پای میزِ سلبرتی ها و موضوع را با گلپایگانی در میان گذاشته بود و اوهم گفته بود بگو بیاد این جا. من اگر بیام پای میزِ شما، نظم مجلس بهم می خورد.

رفتم و گفتم و پذیرفت و یادداشت کرد و سپاسگزاری کرد و نام و آدرس مرا هم گرفت که در بازخوانی بعدی خطا را برطرف کند و نمونه ای از آن را برروی نوار برای من بفرستند. من هم تا به امروز، نزدیک به پنجاه سال صبر کردم که این یادداشت را با لینک بازخوانی شده ی آن ترانه بنویسم. اما چون آن نوار نیامد- (نوار که پا نداره)- و گلپایگانی هم رفت، لینک ترانه را با همان خطایش در اینجا می گذارم. نام و یادش گرامی باد.

https://www.google.com/search?q=%D9%85%D8%B1%D8%A7+%D8%A8%D9%88%D8%B3%D9%87+%D8%A7%DB%8C+%D8%AF%D9%87&sca_esv=579619125&hl=en&sxsrf=AM9HkKnJ9xrSujXfg2TqhVGyCPUd_PPkew%3A1699192708989&source=hp&ei=hJ9HZe2vOsqjhbIPqqGn0AU&iflsig=AO6bgOgAAAAAZUetlFDz-grLZSU9unTDcMtI2UA1V101&oq=%D9%85&gs_lp=Egdnd3Mtd2l6IgLZhSoCCAAyDBAjGIoFGBMYgAQYJzIEECMYJzIEECMYJzILEAAYgAQYsQMYgwEyBRAAGIAEMgsQABiABBixAxiDATILEAAYgAQYsQMYgwEyBBAAGAMyCxAAGIoFGLEDGIMBMgUQLhiABEjcFlAAWABwAHgAkAEAmAFhoAFhqgEBMbgBAcgBAPgBAQ&sclient=gws-wiz#fpstate=ive&vld=cid:c934c283,vid:NqQPeksLR7M,st:0

 

 

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

درگذشت اکبر گلپایگانی خواننده «حنجره طلایی»که حکومت اسلامی او را دوست نداشت

Read Next

گفتگویی با «یووال نوح هراری» تاریخدان و نظریه پرداز