نیکآهنگ کوثر/ مجله حقوق ما:
وقتی در حوزه آب حرف از میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میزنیم، خیلی زود به جنبههای اجتماعی و اقتصادی ماجرا میپردازیم و وجه فرهنگیاش را نادیده میگیریم. بسیاری از سدهایی که از دوران سازندگی ساخته شدهاند، میراث فرهنگی سرزمین را زیر آب بردهاند. با این حال، هستند فعالانی که جنبه فرهنگی را جدی گرفتند و هزینه هم دادهاند.
سد سیوند یکی از سازههای بزرگی است که ساخت و آبگیریاش با اعتراض گسترده فعالان فرهنگی مواجه شد. احداث سد در دوران سازندگی آغاز شد، در دوران اصلاحات ساخت و ساز آن ادامه یافت و آبگیری آن نیز به هنگام حضور محمود احمدینژاد در ساختمان ریاست جمهوری انجام گرفت. یکی از معترضان شاخص، مهندس کورش زعیم است که کارهای او و همراهانش در هنگامه آبگیری سد، موجب رشد آگاهی مردم ایران درباره وضعیت نگران کننده آثار باستانی ایران بود.
حقوق ما – آقای مهندس زعیم! سپاس بسیار که در این گفتوگو شرکت میکنید. ما به روزگاری رسیدهایم که ورودی و خروجی سد سیوند به صفر نزدیک شده است. بعد از ساخت و قبل از آبگیری، شما و گروهی از فعالان به اطلاع رسانی در مورد آثار مخرب این سد پرداختید. علت این حرکت شما چه بود؟
کورش زعیم: اعتراض به ساخت سد سیوند، نخست توسط کمیته نجات پاسارگاد که با همت بانو شکوه میرزادگی در امریکا تشکیل شده بود آغاز شد. بانو میرزادگی نخست از شادروان دکتر پرویز ورجاوند که تخصصش در میراث فرهنگی و تاریخی و هم در این زمینه هم بسیار فعال بود درخواست کرد که در اعتراض به ساخت سد سیوند مشارکت کند. دکتر ورجاوند برای بررسی فیزیکی جریان ساخت سد سیوند مرا درگیر کرد و برای بررسی حقوقی امکان جلوگیری از آن دکتر محمدعلی دادخواه را. در آن زمان دکتر دادخواه که خود به مسائل میراث فرهنگی بسیار علاقمند بود نسبت به ساخت ساختمانی چهار اشکوبه در تخلف استانداردهای سازمان یونسکو جلوی میدان نقش جهان اقدام حقوقی کرده بود. دکتر ورجاوند من و دکتر محمدعلی دادخواه را برای همکاری به بانو میرزادگی معرفی کرد.
فکر میکنم سال ۱۳۸۴ (۲۰۰۵) که بحث آبگیری سد سیوند در حال ساخت بود مطرح شده بود، من که نسبت به تاریخ کهن ایران و کورش بزرگ از نوجوانی بسیار حساس بودم، مقالهای در انتقاد از برنامه آبگیری نوشتم که در تارنمای کمیته نجات پاسارگاد منتشر شد. همان سال یا سال بعد بود که با آغاز گفتوگو و اعتراضات نسبت به آبگیری سد سیوند که نیمساز شده بود، ایشان از دکتر پرویز ورجاوند، دکتر محمدعلی دادخواه و من خواستند که عضو بشویم و تلاش کنیم از ساخت سد سیوند که گمان میرفت پاسارگاد و آرامگاه کورش را زیر آب ببرد جلوگیری شود.
دکتر ورجاوند که خود در امور میراث فرهنگی تخصص داشت و فعال بود، بررسی پروژه را به من محول کرد. من که از تصور اینکه چنین جنایت فرهنگی در شرف رخ دادن است بسیار تحریک شده بودم بیدرنگ به پژوهش درباره ساختمان سد که تا آن زمان انجام شده و در حال تکمیل بود و پیامدهای آن پرداختم. آنچه دریافتیم بسیار وحشتناک بود و باید خبررسانی میکردیم تا بلکه از فاجعهای جبران ناپذیر جلوگیری شود. نگرانی نخستین ما از زیر آب رفتن محوطه پاسارگاد و آرامگاه کورش بزرگ بود که اگر ما اقدام نمیکردیم شاید این فاجعهای بسیار بزرگتر رخ میداد. سد با بلندای ۵۷ متر در حال اتمام بود و ما باید بیدرنگ اقدام میکردیم وگرنه شاید آرامگاه کورش ۱۰ تا ۱۴ متر زیر آب میرفت.
حقوق ما – داستان این پروژه و چرایی تصمیم به ساخت چنین سدی و انگیزه و هدف آن چه بود؟
کورش زعیم: پروژه سد سیوند نخست در ۱۳۴۹ مطرح شده بود و شرکت مهندسان مشاور “جاستین و کورتنی” پیمان مطالعاتی آن را داشتند. شرکت آمریکایی احداث سد در سیوند را نادرست و غیر ضروری و آسیبزا تشخیص داده بود. در سال ۱۳۷۱، دوباره پروژه سد سیوند مطرح شد و شرکت “مهندسان مشاور سکو” برای بازنگری و بررسی دوباره پروژه طرف پیمان قرار گرفتند. همزمان عملیات اجرایی تونلهای انحرافی بهوسیله شرکت سابیر (وابسته به وزارت نیرو) آغاز شد که سه سال طول کشید.
پروژه ظاهراً به علت اختلافاتی که در وزارت نیرو رخ داده بود متوقف یا کُند شد. در سال ۱۳۸۳، پروژه این بار از سوی جهاد کشاورزی (اداره کل توسعه شبکههای آبیاری) به شرکت مهندسان مشاور “کنکاش عمران” واگذار شد. تکمیل ساختمان سد و لولهگذاری هم به شرکت پارس گرما (وابسته به وزارت دفاع) واگذار شد. هدف از ساخت سد سیوند رساندن آب رودخانه موسمی و کمآب پُلوار با لولههای بزرگ ۲۰ تا ۶۰ سانتیمتر قطر به دشتهای ارسنجان بوده است! اینکه آن زمینها متعلق به چه کسانی بودهاند، من خبر ندارم. شایع بود که این پروژه آغاز دستاندازی سپاه پاسداران به پروژههای بزرگ ملی از جمله سدسازی بوده است. سدی به بلندای ۵۷ متر که تا ۴۰ متر آبگیری شود. هزینه ساخت سد هم ۳ میلیارد تومان برآورد شده بود.
وقتی ما وارد داستان شدیم، پیمانکاران مشغول تکمیل بلندای سد برای افتتاح بهوسیله رییس جمهوری جدید، محمود احمدینژاد، بودند که تصمیم گرفته بود سد را زود هنگام برای استفاده تبلیغاتی آبگیری کنند.
من از مهندس محمد اسدی، کارشناس ارشد زمینشناسی وزارت نیرو، کمک خواستم و ایشان پس از مطالعه تاریخ زمینشناسی و مدارک وزارت نیرو و بررسی محل سد به من اطلاعاتی دادند، که مرا شگفت زده کرد، به این دلیل که مهندس مشاور اجرایی سد گزارشهای مهندسان مشاور گذشته را مطالعه نکرده یا به آنها توجه نکرده بود. نقشههای جغرافیایی که از روی آنها بلنداهای سطح زمین برای طراحی سد بکار برده شده بود، همه اشتباه بودند و طراحان بهجای بهکار بردن نقشههای رسمی سازمان جغرافیایی ارتش یا سازمان نقشهبرداری از نقشههای سازمان جهانگردی استفاده کرده بودند که بطور حرفهای کشیده نشده بود.
به این ترتیب ارتفاعات استفاده شده در طراحی سد، از دیدگاه مهندسی و فنی زمینشناسی و زیستمحیطی پروژه دارای اشکالات و خطاهای بسیاری بود. ما از چند زاویه به این پروژه سدسازی نگاه کردیم. یکی اینکه مکانیابی سد، به هیچ وجه برای سدسازی مناسب نبود: زمین [کف] دریاچه پشت سد که کف رودخانه پُلوار بود آبرفتی است و آب رودخانه پُلوار گاهی از روی زمین جریان داشت و گاهی به زیر زمین میرفت و چند صد متر جلوتر از زمین بیرون میآمد و این در درازای دریاچه برای کیلومترها تکرار میشد و زمین زیر سد تا ژرفای ۲۰۰ توان نگهداری آب را نداشت. بنابراین، روی چنین زمینی سدسازی حماقت محض بود.
دوم اینکه دیوارههای دریاچه سد، بالاتر از ده تا پانزده متر، از سنگهای آهکی و آبرفتی بود، بنابراین، دریاچه سد به علت نشت آب نمیتوانست بالاتر از ده متر و برخی جاها تا پانزده متر، که بسیار پایین تر از سطح چهل متر پیشبینی شده در طرح بود آبگیری شود، که سطح آب مرده پشت سد بشمار میآید. بنابراین، برخلاف محاسبه مساحت ۱۶۰ کیلومتر مربع برای دریاچه، سطح آب دریاچه نمیتوانست از ۶۰ کیلومتر مربع فراتر رود.
سوم اینکه ارتفاعاتی که برای طراحی سد از روی نقشه سازمان جهانگردی برداشت کرده بودند همه غلط بود. ما آنها را با نقشههای رسمی ارتش و نقشههای سازمان نقشهبرداری مقایسه کردیم و حدود ۱۷ متر خطا در ارتفاع دیدیم!
چهارم اینکه آب جاری (دِبی) رودخانه پُلوار با هیچ محاسبهای برای پر کردن دریاچه طراحی شده پشت سد کافی نبود. بنابراین، محاسبات طراحی ارتفاع سد و حجم آب دریاچه همگی اشتباه بود که ما تذکر دادیم.
پنجم اینکه انباشت آب در پشت سد و افزایش چشمگیر سطح آب دریاچه، یعنی همان ده متر ۶۰ کیلومتر مربع که با آفتاب تماس پیدا میکند، سبب بخار شدن حدود یک سوم آب دریاچه در طول سال میشد. یعنی بهجای صرفهجویی در مصرف آب، همان آب اندکی هم که از رود پلوار برای مصارف کشاورزی و انسانی بدست میآمد، کاهش مییافت.
یک روز ما رفتیم روی سد ایستادیم و گفتیم دیگر اجازه نمیدهیم سد ساخته شود. سرانجام پذیرفتند که سد را در ارتفاع ۲۷ متری متوقف کنند. بعد دیدیم که بلندای ۵۷ متر را در پایان کار فهرست کردهاند. پرسیدیم چرا ۵۷، گفتند ۱۷ متر هم زیر زمین است! بعدها شنیدیم که باز روی آن چند متر افزوده ساختهاند. در پایان کار هزینه سد که قرار بود ۳ میلیارد تومان باشد در طی سالها به نزدیکی ۱۰۰ میلیارد تومان رسیده بود!
از لحاظ انگیزه، بهجز طمع پول، ما بدگمان شده بودیم که جمهوری اسلامی که نتوانسته بود در آغاز انقلاب تخت جمشید و پاسارگاد را توسط حجت الاسلام صادق خلخالی ویران کند، اکنون قصد دارد به بهانه سدسازی پاسارگاد را در آب غرق کند. در این مدت، دکتر محمدعلی دادخواه وکیل مدافع شجاع میراث فرهنگی که تازه از مبارزه برای نجات میدان نقش جهان اصفهان از حذف ثبت در یونسکو به علت ساختمان بلندی که در برابرش ساخته شده بود فارغ شده بود، وارد میدان شد برای اقدام حقوقی برای جلوگیری از آبگیری سد سیوند. وکالتنامه ایشان را ۴۰۰۰ تن امضاء کردند!
تلاشهای ما تا آبان ۱۳۸۶ ادامه داشت. چند روز پیش از هفتم آبان که روز ورود کورش به بابل و خواندن لوح حقوق بشر او بود، بانو میرزادگی مسوول کمیته به زنده یاد پرویز ورجاوند پیشنهاد کرد در پاسارگاد سخنرانی بکند و توجه مردم را به این میراث مهم تاریخی ایران جلب کند. دکتر ورجاوند فوری این وظیفه را به من محول کرد. من بامداد هفتم آبان در محوطه پاسارگاد حاضر شدم و با استقبال و خوشآمدگویی حدود ۵۰ تا ۶۰ دانشجو مواجه شدم و سخنرانی خود را با عنوان: “کورش، تو هرگز نخفتهای که روح تو در وجود ما بیدار است” انجام دادم و در طی این سخنرانی این روز را “روز ملی ایران” نامگذاری کردم. سخنرانی من چنان ساختار شکن و احساساتی بود که زود پخش شد و در دانشگاهها دست بدست گشت. از آن پس جمعیت در پاسارگاد در روز هفتم آبان سال به سال افزوده شد. در دو سال بعد، ۸۷ و ۸۸، ماموران امنیتی از سخنرانی من جلوگیری و تهدید به زندانم کردند.
از آن پس، سال به سال بر دیدارکنندگان پاسارگاد افزوده شد و به فاصله چند سال پاسارگاد زیارتگاه صدها هزار ایرانی جوان و میهن پرستان شد که به میلیون هم رسید و جمهوری اسلامی را وحشت زده و وادار به مسدود کردن ورودی های پاسارگاد کرد. البته من هر سال آیین روز کورش را همراه با یک پیام در خانه یا در زندان میگرفتم.
حقوق ما – آیا آنچه دربارهاش هشدار داده بودید، به واقعیت پیوست؟
کورش زعیم: سد سیوند که بر روی رودخانه پلوار در منطقه سیوند بنا میشد نه تنها آسیبهای فراوانی به میراث فرهنگی و تاریخ ایران زمین و بشریت وارد میآورد، که آسیبهای جبران ناپذیری به محیط زیست، اکوسیستم، کشاورزی، حقوق ساکنان آن منطقه، میراث گرانبهای تاریخی تنگ چشمه (تنگه بلاغی)، پاسارگاد و آرامگاه کورش وارد میآورد. من همه این آسیبها را در جرئیات مطرح کردم، و همه هم بلا استثناء رخ دادند.
ما هشدار دادیم که زمین پشت سد سیوند، از دید زمینشناسی، آبرفتی است و ساختار بستر تا ژرفای نزدیک به دویست متر یا بیشتر توان نگهداری آب را ندارد؛ بنابراین، سطح آب دریاچه ایجاد شده پشت سد، به علت نشت آب، هرگز نخواهد توانست به حد طراحی شده برسد. افزون بر آن، فشار ناشی از وزن آب انباشت شده دریاچه پشت سد، نشت آب را سریعتر میکند. بههمین دلیل پس از آباندازی سد، سفره آب زیرزمینی طوری بالا آمد که دشت پاسارگاد تا سطح زمین خیس شد.
من با این مساله در سد لار هم روبهرو شده بودم، هنگامی که یک پیمانکار سدساز یوگوسلاو استخدام شده بود که جلو نشت آب زیر سد را بگیرد. پس از مدتی تلاش ناموفق با پر کردن حفره زیر سد، من را به مشاوره گرفتند. من پس از بررسی تلاش آنها نتیجه گرفتم که این حفره زیر سد خود حفرهای بزرگتر زیر خود دارد و اگر حفره هفتاد متر مکعبی را با بتنریزی پر کنند سنگینی بتون ممکن است حفره بزرگتری را در زیر خود باز کند. همینطور هم شد و حفرهای ۷۰۰ متری نمایان شد و آنها مجبور شدند کار را متوقف کنند.
من همچنین هشدار داده بودم که جریان رودخانه پُلوار برای پر کردن دریاچه سد بسنده نیست و بلندای آب دریاچه سد هرگز از ده متر بالاتر نخواهد رفت. همینطور هم شد. تقریبا همه آب رودخانه پلوار متعلق به مالکان حقآبههای مسیر آن است که هزاران سال است وجود داشته و به مصرف کشاورزی و انسانی میرسد. طراحان سد، محاسبه نکرده بودند که بخش عمدهای از آب رودخانه مالکان خصوصی دارد و نمیتوان آب را بهجای دیگر برد و به کسان دیگر داد؛ و اگر این حقآبهها رعایت نشود، دیگر آب چندانی برای استفاده دیگران نمیماند. قطع کردن حق آبهها هم صدها هکتار زمینهای کشاورزی دو سوی رودخانه را خشکانده و کشاورزان را آواره و خانه بدوش میکند.
رودخانه دارای اکوسیستم بسیار غنی هزاران ساله حاوی انواع آبزیان و گیاهان و پرندگان بود که همه نابود میشدند. دیگر اینکه اگر آب رودخانه به گروه دریاچههای بختگان نرسد، دریاچهها خشک و نمکزار میشوند و نه تنها مرغان مهاجر مانند لک لکها و پلیکانها و غیره کشته میشوند که باد نمک دریاچه را در کشتزارهای پیرامون پراکنده و خاک کشتزارهای منطقه را نابود میکند.
شوربختانه صاحبان سد گوششان بدهکار نبود و همه این فجایع که پیشبینی کرده بودم رخ داد.
مساله دیگری که ذهن مرا مشغول کرده بود، غرق شدن تنگ چشمه (تنگه بلاغی) یکی از تاریخیترین منطقههای کشور است که راه شاهی، آبراه سنگی و دهها میراث تاریخی، مانند آثار مسکونی و گورها و دفینههای ۷ تا ۱۰ هزار ساله و غارهای ۷ تا ۷۰ هزار ساله با نقوش تاریخی از پیشینیان ما، و کارگاههای آهنگری و درودگری و اسلحهسازی و شرابسازی و غیره ارتش هخامنشیان در آن قرار گرفته است.
همه اینها زیر آب رفت و این یک فاجعه تاریخی نابخشودنی بود. در غرق کردن تنگ چشمه ما نمیدانیم که آیا و تا چه حد این آثار بی همتای تاریخی در جریان طرح دزدیده شده است. فاصله سد سیوند تا پاسارگاد، از راه تنگه بلاغی، ۱۷ کیلومتر است. هنوز ارزیابی دقیقی از میزان خسارت و خرابیها نشده، زیرا اجازه نزدیک شدن به سد را نمیدادند.
آنچه میراث فرهنگی از تنگ بلاغی که دهانه آن ۱۸ متر بود آگاهی داشت شامل اقلام زیر بود: خمره سفالی ۱۲۰ کیلویی برای ذخیره آذوقه، دو اسکلت به همراه چیزهایی ارزشمند که فهرست نشده، یک گورستان شش هزار ساله، یک گورستان دوران هخامنشی کلان سنگی، یک حوض از سنگ گچ اندود، یک روستای هخامنشی با با دیوارهای دفاعی و لوله های سفالین فاضل آب، بقایای روستای دوران ایلامی، یک محوطه باستانی ۷ هزار ساله، یک گورستان کلان سنگی دوران ساسانیان، سنگی ۵۵۰۰ ساله قهوهای رنگ با نقاشیهای افقی به اندازه اسکناس، کارگاه شرابسازی، کارگاه سفالسازی ۷۵۰۰ ساله، بیش از ۷ کیلومتر مرز سنگی دوران اشکانی و غارهای متعدد دوران پارینه سنگی. منیرو بوشناکی، معاون فرهنگی یونسکو در آن زمان گفته بود: “صدای تنگه بلاغی را به گوش جهانیان برسانید.” باستان شناسان برای نجات هر محوطه تنها ۳ روز فرصت داشتند.
همچنین ۸۰۰۰ اصله درخت پانصد ساله، هزاران هکتار زمین مرغوب کشاورزی، بطور کلی ۱۲۹ محوطه تاریخی میراث فرهنگی که ۳۵ عدد آن و شماری از دهکدههای مسکونی تاریخی در دریاچه پشت سد زیر آب رفتند. جونکو تاینگوچی، کارشناس یونسکو در ایران به روزنامه انگلیسی گاردین گفته بود، “تاسفانگیز است که برای نجات این محوطههای تاریخی منطقه سد سیوند وقت زیادی نداریم. تا آنجایی که میدانیم بر اثر ساخت این سد، محوطه باستانی پاسارگاد به زیر آب خواهد رفت و ارزش میراث و محوطههای احتمالاً ارزشمند پیرامون آن برای همیشه در هالهای از راز فرو خواهد رفت”.
کمیته نجات پاسارگاد میترسید که با بلندای ۵۷ متری سد سیوند دشت پاسارگاد هم زیر آب برود و آرامگاه کورش را ۱۴ تا ۱۷ متر آب بگیرد. ما با فشار برای کاهش بلندای سد در واقع از این فاجعه جهانی جلوگیری کردیم، ولی پیشبینی میکردیم که با ایجاد دریاچه پشت سد و افزایش بخار آب ناشی از تابش خورشید، هوای منطقه سیوند و پاسارگاد را نمناک سازد. نم افزوده باعث افزایش رویش گیاهی در پاسارگاد میشود و آنهم نم هوا را چند برابر میکند. نم هوا روی سنگهای آهکی سازههای دشت پاسارگاد، مانند آرامگاه کورش، تاثیر میگذارد. نم هوا نه تنها خود باعث سایش سنگهای آهکی میشود، که با ایجاد و گسترش گلسنگها، سنگهای آرامگاه را به تدریج از میان میبرد.
در پی آبگیری سد سیوند نم هوای پیرامون آرامگاه کورش را که همیشه حدود ۱۵٪ بوده به ۳۰٪ رسید و خطر افزایش آن به ۵۰٪ میرفت. نم هوا روی سنگهای آهکی سازههای دشت پاسارگاد، مانند آرامگاه کورش بزرگ، تاثیر میگذاشت. نم هوا نه تنها خود باعث فرسایش سنگهای آهکی میشود، که با ایجاد و گسترش گلسنگها سنگهای آهکی را به تدریج از میان میبرد. هم اکنون آثار این خرابیها را میتوان بر روی آرامگاه کورش و دیگر سازههای آهکی دشت پاسارگاد دید. همه این خرابیها را پیش از پایان ساخت سد کارشناسانه پیشبینی کرده بودیم و اجتناب پذیر بود.
حقوق ما – شما وزارت نیرو و مشاوران و میراث فرهنگی را به چالش کشیدید. با چه پاسخ هایی از سوی آنها روبهرو شدید. آیا هیچگاه کمیته ای مستقل برای بررسی آثار سد تشکیل شد؟
کورش زعیم: من مستقیم با وزارت نیرو در تماس نبودم، ولی میدانم که وزارت از اقدامات ما آگاه بود و هیچ مخالفتی نشان نمیداد. بنابراین، شاید خود وزارت هم با این طرح مخالف بوده ولی زورشان نمیرسیده. میراث فرهنگی هم در جریان گزارشهایی بود که من به زنده یاد دکتر ورجاوند میدادم و ایشان هم با رییس میراث فرهنگی آن زمان، محمد بهشتی، که شخص آگاهی بود در تماس بود.
ضمناً وزارت نیرو هم من را میشناخت. زیرا هم هشت سد خاکی رودخانه لوشان کار من بود که روز آزمایش و تحویل کار را روزی که سیل میآمد تعیین کردند و من روی یکی از سدها که جلوی سیل بود ایستادم تا مطمئن شوند خراب نمیشوند.
دوم اینکه در جریان ساخت سد کارون چهار، یک پیمانکار روسی قرار بود آن را بسازد. من در نشستی با حضور همه دست اندرکاران از جمله دستاندرکاران شرکت مهندس مشاور مهاب قدس و همچنین دکتر علی رشیدی به عنوان مشاور اقتصادی، گزارش خود را دادم و اعلام کردم که این سد نه تنها ضروری نیست که برای منطقه زیانبار هم خواهد بود. طرح متوقف شد، ولی چند سال بعد آن را ساختند و به حرف ما رسیدند.
حقوق ما – آیا با وجود عدم شفافیت در ساختار سدسازی در ایران، میتوان از حقوق بشر شهروندان دفاع کرد؟ فرض کنیم سدی باعث بی خانمانی ۶۳ روستا شود و جان حیات وحش و جنگل را گرفته باشد. جای چه فرایندهایی پیش و بعد از ساخت سد خالی بوده است؟
کورش زعیم: یکی از بزرگترین جنایتهای زیست محیطی در جمهوری اسلامی که نه تنها بودجه بسیار بسیار کلانی را از اقتصاد کشور خارج و کشور را بهسوی فقر اقتصادی، محیط زیست، کشاورزی، دامداری، جلوگیری از سیل و طوفان گرد و غبار و خشکی رودخانه ها و دریاچهها و تالاب ها و جنگلها و حیات وحش هدایت کرده و بهطور کلی برای زیست انسان بسیار زیانبار و خطرآفرین بوده، همین سد سازیهای بیدلیل برای سودجویی است. وقتی سامانههای نظارتی و حسابرسی و کنترل در دوران جمهوری نهم بهکلی تعطیل شدند و مجلسها هم که همه فرمایشی و مطیع بودند و جرات اظهار نظر و مخالفت یا حتی تصویب لایحههای ضروری را نداشتند، نسخه نابودی اقتصاد کشور نوشته شد.
آسیب همین سد سیوند را توجه کنید که تماس سطح آبی دریاچه با آفتاب سبب بخار شدن حدود یک سوم آب دریاچه در طول سال میشود. یعنی بجای صرفهجویی در مصرف آب، همین آب اندکی هم که از رود پلوار که هزاران سال است نیاز کشاورزی، انسانی، اکوسیستم و دریاچههای طبیعی پایین دست تامین میکرد کاهش یافت. کاهش آب رودخانه یا خشک شدن آن به علت سد سیوند، باعث محروم شدن دریاچههای بختگان در پایین دست شد. همانگونه که پیشبینی کرده بودیم، کاهش آب ورودی، به افزایش خشکی دریاچهها، آن هم با سرعتی زیاد کمک کرد، سطح نمک ته نشین افزایش یافت، نمک خشک شده با باد به زمینهای حاصلخیز پیرامون پراکنده شد و مساحت زیادی از زمینهای کشاورزی را به تدریج از کاربرد کشاورزی انداخت. در اثر کمآبی و افزایش نمک آب، پرندگان مهاجر، مانند لکلکها و پلیکانهای مهاجر مردند یا از آنجا مهاجرت کردهاند.
همین سدسازیهای غیر ضروری، زیانبار و بسیار گران باعث اتلاف پول، مصالح، آب رودخانهها، محیط زیست و دیگر مصائبی که شرح دادهام شده است. مانند دهها سد که روی رودخانههای منتهی به دریاچه ارومیه که آنرا به سوی خشکی برد و [بخشهای زیادی] را نمکزار کرد. اینکه باران بیاید و دریاچه کمی پر شود دریاچه را احیاء نمیکند. رودخانههای دریاچه باید فعال باشند. کانالکشیهای انحراف آب به دیگر مناطق، [بخشی از] زاینده رود را خشک کرد. مثالها بسیار زیاد است. بسیاری از سدهای ساخته شده در سی سال گذشته باید روزی تخریب یا دستکم دریچههایشان همیشه باز نگه داشته شوند تا از اتلاف آب و آسیب به کشاورزی و محیط زیست تا حدودی جلوگیری شود. شاید روزی بتوانیم دوباره رودخانهها و دریاچهها و تالابها را برای جلوگیری از مرگ زیست بوم کشور برگردانیم.[اثر منفی] سدهایی مانند مدنی در تبریز، پیشین در بلوچستان، پانزده خرداد در قم، گُتوند در خوزستان، کارون چهار و غیره و غیره. همه بایدخنثی شوند. همه باعث نابودی کشاورزی در بلوچستان و فارس و خوزستان و آذربایجان و غیره شدند و رودخانههای حیاتی زیادی را از جمله زایندهرود خشکاندند، آبهای زیرزمینی را تلف و باعث فرونشست زمین در سراسر ایران شدند، چاهها را خشکاندند و سیستم قنات کشور را نابود ساختند و باعث خشکی زمین و بادهای پخش کننده غبار شدند که بیماریهای تنفسی را به چندین استان ما هدیه کردند و با ایجاد بادهای نمک، خاک گرانبهای کشاورزی ما را غیرقابل کشت نمودند. همه به خاطر پول.
حقوق ما – شما بعنوان یک مهندس عمران با آثار بسیاری از سازهها بر محیط زیست آشنا بودهاید. بخشی از آثار سدسازی در کشور منتهی به از بین رفتن حق آبه مردم، تعادل آبخوان، کشاورزی، و سرمایه های آبا و اجدادی مردم این مناطق شده است. در کشورهای پیشرفته، نسبت فایده به هزینه سد را میسنجند و اگر نتیجه کار مثبت بود (فایده تقسیم بر هزینه بزرگتر از یک باشد) سد را میسازند. با عنایت به سوابق این همه سد در ایران، و نقض احتمالی حقوق روستاییان و کشاورزان، چه تغییراتی در ساختار مدیریت آب ایران پیشنهاد میکنید؟
کورش زعیم: ما ایرانیان در دوران کهن بویژه از زمان هخامنشیان پیشگام سدسازی برای کشاورزی و انتقال آب به زمینهای بایر بودهایم. بندهایی که ما میساختیم معمولاً [به ارتفاع]ده تا ۲۵ متر و آبی که پشت بند جمع میشد برای مصرف کشاورزی و انسانی و هم برای جلوگیری از طغیان رودخانهها و ایجاد شبکههای آبیاری بود. سدهایی در مصر و میانرودان، سد فرات، سد دیاله، سد اروند، بندهایی روی رود کرُ، سد فیض آباد در تخت جمشید، سدهای شوشتر، عقیلی، خدا آفرین و ماهی بازان، سدهای گرگر، دامغان، شادروان، ایزدخواست و دزفول و خداآفرید اهواز و دهها بند دیگر در سراسر امپراتوری که هنوز آثار آنها هست. افزون بر آن کانالهای بسیاری برای انحراف آب و رساندن آن به زمینها و آبادیها بود.
در کشورهای پیشرفته بهویژه آمریکا حدود بیست سال است، درست زمانی که جمهوری اسلامی آغاز به ساخت سدهای بزرگ کرد، که از ساختن سدهای بزرگ دست برداشتند و حتی طرح تخریب آنها را داشتهاند. آنها دریافتهاند که سدهای بزرگ برای محیط زیست و اقتصاد آب بسیار زیانبار هستند. تجربه ما هم بسیار بسیار فاجعهبار بوده است. سد سازیها در جمهوری اسلامی مطالعه نشده، غیر علمی و غیر ضروری و بسیار گران بودهاند و نتایجی بهجز ویرانی نداشتهاند. در دهه ۸۰، هنگامیکه رییس جمهور وقت اجازه داد هر کس در هر کجا که خواست چاه آب حفر کند، صدها هزار چاه آب باعث پایین رفتن سفره آبهای زیرزمینی و خشک شدن بخش عمدهای از چاههای مجاز آب و در نتیجه تعطیل شدن بسیاری زمینهای کشاورزی و فرونشست زمین در سراسر کشور شد. در کشور ما برای دههها دانش و اندیشه و خِرَد و دوراندیشی غایب است و سود آنی هدف، حتی به هزینه ویرانی کشور.
ساختار مدیریت آب در کشورمان بد نبود. اغلب کارشناسان و مدیران صنعت آب ما مانند خود ما مردم از این هرج و مرج در رابطه با مدیریت آب رنج میبرند زیرا هیچ اختیاری در این صنعت ندارند. نهاد خاصی تصمیم میگیرد و با کمک مشاوران مطیع خود میبُرد و میدوزد، همه بهخاطر سودی که از پروژهها با هزینه های غیرعادی و متورّم و عدم پاسخگویی میبرند. آنها هیچ اعتنایی نه به نیازهای کشور دارند و نه آینده کشور و مردم برایشان اهمیت دارد. سد سیوند تنها یک نمونه از هزاران بود.
کشاورزی ما مانند تولید صنعتی ما به پایینترین سطح در چهل سال گذشته سقوط کرده و میدان را برای واردات انحصاری همراه با انحصارات ارز دولتی و فروش کالاهای وارداتی بر پایه ارز آزاد هموار کرده است. در طی چند سال آینده، اگر جمهوری اسلامی خدای ناکرده دوام بیاورد همین کشاورزی بیمار ما هم مانند صنایع ما تعطیل خواهد شد. وقتی مافیاهای “نظام مقدس”، برای مثال، پیاز را از کشاورز کیلویی ۷۰۰ تومان میخرند و در بازار ده برابر میفروشند و کشاورز معترض که توان ادامه کار با این درآمد را ندارد تهدید به بازداشت و زندان میکنند، امیدی به بازگشت به انسانیت نیست.
آوریل ۲۰۲۰
بنیاد میراث پاسارگاد