Author: Save Pasargad

Save Pasargad

سال نوی جهانی، امیدی نو، برای گشودن درهای آزادی – شکوه میرزادگی

سال نوی جهانی، امیدی نو، برای گشودن درهای آزادی – شکوه میرزادگی

  دوباره سال نوی جهانی از راه رسیده، دوباره عطر شادمانی در خیابان ها و خانه های آذین بسته کشورهای آزادی که میهماندار ما تبعیدیان هستند پراکنده شده، و دوباره من چون بسیاری از وطن

زنان، جنگ و صلح – شهلا عبقری

زنان، جنگ و صلح – شهلا عبقری

  در آغاز سال 2025 میلادی هستیم و تلاش داریم که امید پایان یافتن جنگ و آغاز صلح را در دل هایمان زنده نگه‌داریم. متاسفانه امروز در شرایطی قرار داریم که جنگ ها همچنان براه

حفاری «غیرمجاز» آرامگاه های باستانی، برنامه ای تازه برای غارت گنجینه های ملی

حفاری «غیرمجاز» آرامگاه های باستانی، برنامه ای تازه برای غارت گنجینه های ملی

  *به گفته سیاوش آریا پژوهشگر و از دوستداران میراث تاریخی، قاچاقچیان و سوداگران آرامگاه صخره ای «فالونک» در مرودشت را حفاری و گرفتار آسیب کرده اند. او همچنین گفته است که : «دسترسی به

آزادی و اندریافت های آن در سیاست ایرانی – دکتر محسن بنایی

آزادی و اندریافت های آن در سیاست ایرانی – دکتر محسن بنایی

  «اینکه می‌گویند به ایرانی حرّیت داده‌اند، معنی این کلمهٔ نوظهور را نمی‌فهمم یعنی چه؟ مگر ما غلام زرخرید بودیم که آزاد کردند؟ مگر ما مقید و محبوس بودیم ما را مطلق نمودند؟ پس به

بهرام بیضایی:  پیرامون شاهنامه فردوسی، روشنفکری ایرانی و شاهرخ مسکوب

بهرام بیضایی: پیرامون شاهنامه فردوسی، روشنفکری ایرانی و شاهرخ مسکوب

 این سخنان بهرام بیضایی در سال ۲۰۲۲ گفته شده،  و احتمالا در شلوغی های دو سال گذشته کمتر مورد توجه قرار گرفته است.  شنیدن این سخنان ارزشمند به ویژه اکنون که مساله روشنفکر و روشنفکری

آیا مساجدی که بر آتشکده ها و کاخ های باستانی بنا شده اند با نام «امام خمینی» به ثبت جهانی می رسند؟ – شکوه میرزادگی

آیا مساجدی که بر آتشکده ها و کاخ های باستانی بنا شده اند با نام «امام خمینی» به ثبت جهانی می رسند؟ – شکوه میرزادگی

امروز خبری خواندم در «ایسنا» با این عنوان که:‌ «مدیر کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی لرستان گفته است که «در صورت رفع موانع و همکاری اداره اوقاف، دو مسجد  تاریخی امام خمینی  شهرستان

هایدس! هنوز مرا به نام می خوانی – علیرضا طبیب زاده

هایدس! هنوز مرا به نام می خوانی – علیرضا طبیب زاده

  اینکه روبرو جنگلها در حریقِ دانه دانه ی درختان سوگوارند اینکه روی انگشتانِ پایم بلندتر می شوم و از سر شانه های تو حتی هیچ افقی نمی بینم٫   اینکه جا جای خاکستری ی