زن، ظرافت، رستاخیز- طاهره بارئی
من براسفالت «هنوز» زندگی میکنم هنوز که با خود دنیائی دارد از «ز» «ز» مثل زن، مثل زندگی، مثل آزادی مثل زیستن دلم میخواهد به نور هم بگویم نوز و یاد کنم از ناز، از
من براسفالت «هنوز» زندگی میکنم هنوز که با خود دنیائی دارد از «ز» «ز» مثل زن، مثل زندگی، مثل آزادی مثل زیستن دلم میخواهد به نور هم بگویم نوز و یاد کنم از ناز، از
https://www.youtube.com/shorts/6a6ovAOza2A?t=5&feature=share
https://youtu.be/ygRB7b5VzXI?t=6 من اون آشغالم که هیچجا آشنا نداشت که سند نذاشتن توی پاسگاه براش که میکنه هر چی تلاش بازم نداره رنگی حناش من اونم که ازتون دلش خونه نمک ریخته شکسته نمکدونش من
وصله عیب به خودشان می دوزند که ما زیادی بسته ایم خود را به کالسکه کوروش و هخامنشی اما دوستان ما فقط سرگرم کوروش و تاریخ نبوده ایم «میآزار موری که دانه کش است
به خواب می روم اما چه خواب دشواری بخواب خواب قشنگم! هنوز بیداری؟ هنورز شعله وری؟ آه راحتم بگذار صدای خواب درآمد بخواب، تب داری من از تب تو به هذیان رسیده ام،
«تبعیدی فقط آن کس نیست که از زادبوم خویش تارانده شده باشد. تبعیدی میتواند از زبان، فرهنگ و هویتِ خویش نیز تبعید گردد. آنکس که شعر، داستان، هنر، فکر و اندیشهاش در کشور خودی امکان
شب، مجلس خنیاگری و نغمه سرائی صبحش همه فحش و سقط و هرزه درائی تا آب بر این آتش جانسوز بریزی خوبست که تو با رَپ جانانه بیائی توماج چرا از تو خبر نیست به
https://youtu.be/NG032_CUjvY?t=108
فصل دوازدهم از کتاب «در جستجوی شادی: در نقد فرهنگ مرگپرستی و مردسالاری در ایران فرهنگ رسمی معمولاً در سیطرهی مردان بوده است. تا عصر اخیر، شاعر و حکایتنویس، مجتهد و طنزنویس، عارف و فیلسوف
https://youtu.be/j1DMPDiBdmw